میشه پرنده باشی اما رها نباشی .. میشه دلت بگیر اسیره غصهها شی
حالا که آسمونم دنیای تازی نیست .. اونوقت یه جا بشینی محو گذشتهها شی
ترسیده باشی از کوچ اوجو ندیده باشی
واسهٔ مشتی دونه اهلی آدما شی
توی سایه ها بمونی درگیره سایه ها شی مفهوم زندگی رو از یاد برده باشی
دلت بخوات دوباره از ته دل بخونی از ترس ریزش اشک غمگینو بی صدا شی ..